کهف اصحاب

*(فأووا إلی الکهف ینشر لکم ربّکم من رحمته)*

کهف اصحاب

*(فأووا إلی الکهف ینشر لکم ربّکم من رحمته)*

چهل روز معصیت

به اینجا رسیدیم که نسبت دادن ارزشمندی یک عمل به دین، باید مبتنی بر نص و دلیل معتبر باشد و اینجا عرصه خیال پردازی و ذهنیت سازی نیست اگر ما عملی را به دین نسبت دهیم که نصی (بالخصوص یا بالعموم) بر رجحان آن، دلالت نداشته باشد مرتکب بدعت شده ایم ولو آن عمل در ظاهر و صورتش، خیلی عارفانه و سالکانه و معنوی باشد و ما خیال کنیم با آن به خدا نزدیک می شویم ولی در واقع به شیطان نزدیک شویم!   

 

نکته بسیار مهمی که باید در اینجا ذکر کرد این است که ملاک ما در رجوع به نصوص، باید ملاک امر و نهی و توصیه و منع شارع باشد نه صرف کپی برداری بی پایه از اعمال و حرکات معصومین(ع) مثلاً بعضی فِرَق صوفیه با کپی برداری از چهل شب وعدهء حضرت موسی(ع) عملی به نام چله کلیمیه اختراع کرده اند که از اول ذی القعدة تا دهم ذی الحجة به آن ملتزم می شوند و... این حرکت در حالی توصیه می شود که در اسناد معتبر منابع دست اول حدیث شیعه هیچ توصیه ای به این کیفیت و کمیت ذکر نشده است و معلوم است که این مطلب هم مثل سایر مطالب عرفانی از سطل عاشقال! به فرهنگ دینی مردم راه یافته است

 

 و اما درباره نص بالعموم و بالخصوص، چند مثال عرض می کنم:

 

1.در روایات اهل بیت(ع) درباره خوب بودن مصافحه با برادران ایمانی، روایاتی داریم (بالعموم) اما اینکه لزوماً توصیه شده باشد حتماً بعد از نماز، مصافحه کنید چنین مورد بخصوصی وارد نشده بنابراین اگر کسی به قصد خصوصیت و ورود چنین عملی در شرع، آن را انجام دهد مرتکب بدعت شده است اما اگر به نحو کلی و عمومی و از آن جهت که کلاً مصافحه با مؤمن خوب است انجام دهد مشمول ثواب است و عمل او ارزشمند است نشانه آن هم این است که کسی که از روی عموم انجام می دهد در جاهای دیگر هم قاعدتاً به همین عموم معمولاً ملتزم می شود و مصافحه می کند اما کسی که خصوص مصافحه بعد از نماز را به خیال خود ارزشمند گرفته ممکن است یک تعبد خاصی روی این عمل، بعد از نماز داشته باشد ولی سایر جاها ترک کند! 

 

2.زیارت معصوم(ع) کلاً و برای همه زمانها توصیه شده و نص عمومی بر آن وجود دارد اما اینکه در فلان زمان، زیارت فلان امام(ع) بهتر است و... اینها تابع خیالات افراد نیست بلکه باید به نص معتبر شرعی مراجعه شود و چنانچه خصوصیتی برای زمان خاصی ذکر شده بود و منبع آن هم سطل عاشقالهای عرفانی نبود (سند معتبر داشت) آن خصوصیت لحاظ شده و اجرا می گردد

 

3.ذکر خدا بطور کلی خوب است و چه به نحو ذهنی (یاد خدا) و چه به نحو زبانی (الفاظی نظیر لااله الاالله و...) توصیه شده و ارزشمند است اما اینکه بگوییم فلان روز، فلان ذکر خاص و به فلان تعداد، خوب است خوانده شود این بدعت است مگر نص معتبری بر خصوص آن دلالت کند مثلاً تسبیحات حضرت زهرا(س) به تعداد معین و مشخصش نص معتبر دارد و خصوص آن مستحب است اما ذکرهای متفرقه که با کیفیت و تعداد مشخص و در کتب بی سر و ته آمده و افراد بی اطلاع به طور سر خود، آنها را می گیرند و به تعداد و کیفیت آن ملتزم می شوند قابل اتکا نیست چه برسد به اذکاری که عرفا به شاگردان چهارپای خود می دهند و آنها نیز عرعرکنان، ملتزم به تعداد و کیفیت آن می شوند بدون اینکه یک کلمه سؤال کنند مدرک شرعی آن ذکر با آن کیفیت به خصوص چیست و از کجا آمده؟ به صرف اینکه استاد گفته می گویند چشم!

 

جالب اینجاست که همین افرادی که در برابر استادشان کاملاً مطیع و سمعاً و طاعةً هستند و هر جور به آنها امر شود «کَمَثَل الحمار» عمل می کنند همین ها به نص دین و کلام خدا و معصومین(ع) که می رسند یک دفعه یادشان می آید که نه بابا! هر حرفی را نباید صددرصد پذیرفت و باید مقتضیات زمان و مکان را لحاظ کرد و جمود بر لفظ نباید داشت و...!! ظاهراً فقط قال الباقر(ع) و قال الصادق(ع) است که نباید صددرصد پذیرفته شود و انواع لطائف الحیل برای ردّ مفاد آن می توان ساز کرد اما اگر گفته شود قال العارف الفلانی و قال السالک البهمانی و... این دیگر وحی مُنزل الهی است که مستقیماً از خود کنگره عرش نازل شده و روی آن، حرف نمی توان زد همه هم موظف و ملزم هستند به کلام این معصومین قرن بیستم! بی چون و چرا، ملتزم شوند و تمام معارف الهیه و معالم دینیه را در پیشگاه بتهای بزرگ عرفان، قربانی نمایند... وای بر شخصیت پرستان، از محضر عدل الهی و روز حساب خدا... فویل لهم...

......................................................................................

نوشتار بعدی، عید سعید قربان... در این دو هفته به احیاء بعضی پست های اصحاب کهف و ارائه آنها در سایت 313 امیر خواهم پرداخت ان شاء الله

نظرات 34 + ارسال نظر
حیدریون جمعه 23 مرداد 1394 ساعت 09:51

بسمی تعالی شانه
دوستان عزیز سلام . در پاسخ به پیامکی که در واتس آپ انتشار داده شده .
برخی از دوستان به نقل از آیت الله مکارم مطلبی را نشر دادن . و با آب و تاب فراوان که این چله مخصوص یهودیان است و با انجام آنها سنتشان احیا می شود و اینکه مکارم شیرازی فرموده اند چله کلیمیه در اسلام نیست و اصلش از یهود است .
در پاسخ به عرض می رسانم نه تنها چله کلیمیه در اسلام نیست بلکه اصلا چیزی به نام چله نشینی (( آن طوری که اقایان منظور دارند )) در اسلام ( نص صریحی ) ندارد و نیست حالا می خواهد هر اسمی روی آن بگذارند . پس دیگر این همه آب و تاب و انتشار مطالب غیر تخصصی و ایجاد تشویش در اذهان و شبهه ایجاد کردن وجود ندارد . ...
در مورد چله نشینی سابق بر این یهودیان و اهل تصوف با رفتن درغار تنهایی و زنجیر کشیدن و اذکار و اورادهای من در آوردی و شیطانی سعی بر بدست آوردن قدرتهای شیطانی و رسیدن به شهود و مکاشفات شیطانی خود بودند . لذا این توهم برای برخی از دوستان ایجاد شده که بله چون یهودی ها چهله نشینی داشتن و از آنجایی هم که حضرت موسی علیه سلام لابد برای یهودیان است پس این آیین یهودیان است و کلا ریشه فقهات در دین را بزنند .
در صورتی که عرض کردیم اولا اگر قرار بر سند و مدرک باشد اصلا خود چله نشینی محل اشکال است .
اما می بینیم که شواهد و قرائن قرانی و حدیث چیزی دیگری را بیان می دارد که نیاز به ذهن باز و پخته دارد و مطلبی نیست که با تعصب و شخصیت زدگی حل گردد.
اما در مورد بحث دوم ما یعنی عدد چهل .
عدد 40 در مانبع روایی ما بسیار زیاد وارد شده تا آنجایی که با جمع آوری برخی از آنها توسط نویسندگان کتاب های مستقلی در مورد عدد چهل و اسرار و رموز آن نوشته شده که در تمامی زمینه های اقتصادی – سیاسی – بهداشتی و عرفانی وجود این عدد و توجه معصومین علیهم سلام را می بینیم و در خواص آیات قرانی از منابع معتبر شیعی هم احادیث معتبری وارد شده همچنین ، چهل روز تقوی الهی که سبب جوشش حکمت الهی در قلب شخص می شود که غیر قابل انکار است و به همین منظور در بین علما و فقهای شیعه چله نشینی و ختم اذکار الهی همراه با تقوی الهی بسیار دیده شده است
دربرخی از وبلاگ ها دیدم برخی نوشته اند که این چله کلییمه از نصوص نیست لذا عمل به آن عمل به شیطان است . در پاسخ به این دوستان می گویم آیا ساخت و سازحسینیه و برخی مراکز بهزیستی به این شکل از نصوص است ؟
آیا اشکالی دارد انسان چهل روز جمیع ارده و قدرت های خود را جمع کند برای چهل روز گناه نکردن ؟
آیا اشکالی دارد انسان با جمع آوری شواهد و قرائن دینی همانند عدد تمام و کمال 40 که از احادیث برداشته شده و ایام و میقات کلیمیه که ریشه قرانی دارد ((وَ واعَدنا مُوسَی ثَلاثِینَ لَیلَه یً وَ أتمَمناها بَعَشرٍ فَتَمَ مِیقَاتُ رَبِهِ أربَعِینَ لَیلَه یً وَ قَالَ مُوسَی لِأخِیهِ هارونَ اخلُفنِی فِی قَومِی وَ أصلِح وَ لا تَتَبِع سَبیلَ المُفسِدینَ؛))سوره اعراف ، آیه142
آیا با این همه شواهد و قراین حدیثی و قرانی باز هم دنبال نص می گردیم ؟

نگارنده این چند سطر که عضو کوچکی از جامعه دینی است از برخی مطالب انشار یافته تعجب می کنم . واقعا جای شگفت است در این زمانه چهل روز گناه نکردن چهل روز تقوی الهی . چهل روز دعا و ختم و بندگی می شود احیاء شعائر یهودیت . اما نگاه داری پاسور و برخی از الات قمار و بازی کردن آن از منظر آیت الله مکارم (دام ظله ) و مقلدینشان داری ایراد و اشکال نباشد و نیست !!!
موفق باشید .

رحیم پنج‌شنبه 6 شهریور 1393 ساعت 14:24

"اذکاری که عرفا به شاگردان اذکاری که عرفا به شاگردان چهارپای خود می دهند و آنها نیز عرعرکنان، ملتزم به تعداد و کیفیت آن می شوند "
این جمله را از وبلاگ خودتان نقل کردم . خودتان قضاوت کنید . درباره کلمه چهارپا و عرعر توضح بدهید. راستی که ادب مقدم بر هر چیزی است.

سلام
تمامی مکاتبات و سؤالات و... صرفاً از کادر پیام سایت سیصدوسیزده امیر، امکان بررسی و پاسخ دارد
www.313amir.ir
موفق باشید

حسین جمعه 9 مهر 1389 ساعت 19:14

براتون متاسفم که به اولیای خدا همین طور اهانت میکنین و هیچ فهمی از دین ندارین مگه حرف عرفا غیر از کلام حضرت علی توی نهج البلاغه و کلام ائمه در توحید صدوقه؟ داخل فی الاشیاء لا باممازجه و خارج عن اشیاء لا بالمزایله اینا دروغه؟

پویا چهارشنبه 12 تیر 1387 ساعت 04:42 http://pouya-notes.blogfa.com

سلام!
من پویا هستم و به دعوت یکی از دوستانم از وبلاگ شما دیدن کردم!
خیلی دنبال راه درست توی زندگی هستم!
تا حالا هم خیلی تلاش کردم که درست رو انتخاب بکنم!
ابتدا که خواستم مطالب رو بخونم خیلی خوشحال شدم که راجع به دین و راه روش زندگی هم تو این وبلاگ نوشته شده و چون
قبلش در قسمت درباره‌ی من توی وبلاگ در مورد شما چیزهایی خونده بودم امیدوار بودم که به معلوماتم اضافه بشه!
همین طور که داشتم می‌خوندم رسیدم به جاهایی که خیلی راحت عرفان را با عبارت سطل عاشقال خطاب کردید!
که خب توضیحاتی را هم ضمیمه کرده بودید!
به نظر من نمیشه توی این دنیا با یک چیز خیلی مخالف بود و یا خیلی موافق!
و هر چیزی حد تعادلی دارد!
من از نوشته‌های شما در مورد عرفان و عرفا و ... احساس کردم که زمانی که در این موارد صحبت می‌کنید بیش از حد مخالفید! (البته من خودم فعلا در حال تحقیقم و نمی‌دونم شاید هم کار شما درست باشد)
البته گفتنیه که زمانی که در هر زمینه‌ای انسان زیاده روی کند آسیب می‌بیند!
و به نظر من زمانی که شما اینقدر صریح می‌نویسید خوانندگان مطالب به احتمال زیاد با شما مخالفت می‌کنند!
البته شاید دلیل اینکه من اینجوری می‌گم این باشه که به نظر خودم کمی تند حرف زدید!
از این‌ها که بگذریم من صادقانه از شما می‌خواهم که من رو کمک کنید!
می‌خواهم از داشته‌های خود من رو کمک کنید!
سر در گمم!
هر کس برای خودش چیزی می‌گوید!
شما اگر مطمئن هستید همه حرف‌هایتان درست است مرا یاری کنید!
شدیدا طالب هستم که با شما چت(chat) کنم و سوال هایی را که دارم از شما بپرسم!
امیدوارم که شما بتوانید راه درست را به من نشان دهید!

این هم آی‌دی منه: (sir_apf)اگر فکر می‌کنید که می‌تونید در زمینه‌های اعتقادی من رو کمک کنید خواهشا دریغ نکنید!


التماس دعا - پویا

سلام
آنچه دربارهء عرفا گفته ام به استناد حجتهای عقلیه و شرعیه بوده که مستند به ادله بوده است و اگر کسی اشکالی دارد می تواند به نحو علمی مطرح نماید و پاسخ بشنود
دربارهء افراط و تندروی دربارهء عرفا، خودم که فکر می کنم ای بسا کندروی هم کرده ام و مطلب آنان بسی مشکل دار تر است از آنچه اینجا بیان کرده ام و اگر نبود بعضی موانع، مطالب مهمتری از فجایع اعتقادی آنان می توانستم بگویم
و اما دربارهء راهنمایی شما، بنده در خدمت شما هستم در حد مقدورات و میسورات و فعلاً همین راه چت رو مناسبتر می بینم
محتاج دعا
یاعلی

سما سماواتی چهارشنبه 28 آذر 1386 ساعت 02:29 http://smv.parsiblog.com

اقدم لکم اجمل امنیاتی القلبیة بمناسبة عید الأضحی المبارک.

اتمنى من الله أن یکون عید الأضحى مبارک سعید علیکم و علی اسرتکم المحترمة وأن تعیشوا أعیادا کثیرة وسعیدة.

شکراً اختی الکریمة و کل عام و انتم بخیر

شاه سه‌شنبه 27 آذر 1386 ساعت 16:22

سلام

مطلب زیر فقط در حد سوال است و نه اعتقاد .

اگر کسی به شما مطالب زیر را بگوید در جواب چه می گویید (قبلا از تندی کلمات معذرت می خواهم) :

آیا بهتر نیست به جای اینکه انسان سطحی نگری کند و صرفا به ظاهر کلام اشخاص حکم به خوب و بد بودن شخص بدهد به محیط زمانی و مکانی گوینده ی سخن توجه کند ؟ مگر در مطالعه ی تاریخی اقوام گذشته در نمی یابیم که زبان گویشی آنان زبان تمثیل و غلو کردنها بوده است ؟ کتاب شاهنامه و کلیله و دمنه و تورات و انجیل و حتی قرآن از این تمثیل ها و اسطوره ها پر است !!
در جامعه ای که برای بیان مقصود اصلی خود مجبور به استفاده ی ابزاری از کلام هستی آیا نمایش محبت و اخلاص به خالق جهانیان در پشت کلمات عاشقانه (سکسی) انسان را به ورطه ی سقوط و شرک و کفر می اندازد ؟ !
اگر این چنین است که کتب قدیم (دینی و غیر دینی) پر است از این چرندیات پس همه ی آنها را تکفیر کنید !!
مگر شما یقین عینی دارید که جناب حافظ و یا مولوی و ... بچه باز و شرابخوار و ... بوده اند ؟؟ ! چگونه از روی اشعار کسی میتوان حکم کرد که سراینده ی آن چنین کارهایی را می کرده است ؟ !
صرف سنی یا شیعه بودن شناسنامه ای نمی تواند این حق را به کسی بدهد که او را تکفیر کند زیرا که بطور یقین هر کسی در هر خانواده ای که بدنیا بیاید دین همان خانواده را خواهد گرفت و چه بسا اگر شما در خانواده ی مسیحی بدنیا آمده بودی الان یک مسیحی بودی ! (تغییر مذهب بعضی ها را استثنا می کنیم ) .
ملاک خوب و بد بودن و یا کافر و مشرک بودن یک شخص (که با ترازوی عدالت سنجیده خواهد شد) نه چگونگی گویش شخص است و نه حتی عبادتهای ظاهری آنها مثل نماز (با تردید می گویم !) بلکه به گفته ی قرآن رحم و ایثار به درماندگان و یتیمان و خود را در مقابل خدا مطرح نکردن است که آنها را از شرک بری می کند .
حالا شما از روی چند شعر حکم به مشرک و کافر و بچه باز و ... بودن می کنید و از مضمون نهفته در اشعار به ظاهر عاشقانه که گویای محبت سراینده به خالق می تواند باشد سخنی نمی گویید . ... متشکرم ...

سلام.. خدمت شما عرض کنم که: ۱.محیط زمانی و مکانی متکلم چنانچه تأثیر در فهم عقلایی از کلام داشته باشد مهم است وگرنه خیر ۲.تمثیل و غلو یک نوع مَجاز است و اصل بر حقیقت است نه مَجاز ۳.برای نمایش محبت مان به خدا و تبیین رابطه مان با او از الگوهایی که خود برای ما قرار داده (انبیاء و اوصیاء) پیروی می کنیم نه از خوشایندهای خودمان ۴.تمثیل خداوند به معشوقه های بشری چنانچه براساس اعتقاد باشد کفر محض و شرک واضح است و چنانچه بدون اعتقاد باشد کلام ناشایست و غیرقابل قبولی است ۵.هر کتابی که شامل کفر و شرک و امور ناشایست و چرند باشد از دیدگاه بنده مردود است ۶.همانطور که وقتی بنده می گویم {سلام} و شما می فهمید که سلام کرده ام همانطور هم اگر بگویم {ساکت} شما می فهمید امر به سکوت کرده ام همانطور هم اگر بگویم بنده با پسری چهارده ساله رابطه دارم که بسیار زیباست و از شدت لطافت پهلوی او پهلوی من شاداب است شما باید بفهمید که چنین و چنان! کسی که غیر از آن را می فهمد باید دلیل بیاورد وگرنه اصل بر ظواهر کلام است (این اصل عقلایی است) ۷.جواز و عدم جواز لعنت کسی تابع ذهنیات جنابعالی نیست تابع امر خداست و او تعیین می کند که کجا می توان کسی را لعن کرد و کجا نه ۸.ملاک خوب و بد و مشرک و کافر بودن هم ذهنیات جنابعالی نیست ملاک نص قرآن است که بعضی عقائد را کفر نامیده و صاحبان آن عقائد را کافر ۹.مضمونی که شما از همان چند شعر استنباط می کنید را لطفا برای من بنویسید بدانم چیست.. موفق باشید

جواد سه‌شنبه 27 آذر 1386 ساعت 01:39 http://www.noqteh.ir

خیلی خلاصه میخواستم به این سوال جواب بدید که نسبت غالی بودن در مورد جابر جعفی تا چه اندازه درست هست. البته من مطالبی در این مورد مطالعه کردم اما از بین اونها نتونستم نتیجه ای بگیرم. قطعا مطالعات شما باید بیشتر باشه.

درباره منزلت جابر بن یزید جعفی گرچه اختلاف وجود دارد لکن درباره خاصاً "غالی" بودن وی قول معتنابهی که بلااشکال و به صراحت به غالی بودن او اشاره کند در کتب رجالی شیعه دیده نمی شود و به صرف اینکه بعض امور غریب از او روایت شده نیز دلیل بر غلو به معنای خاص آن نمی شود البته بر فرض که غلو وی اثبات گردد هم اهمیت چندانی ندارد چون اگر "وثاقت" راوی احراز شود مذهب او هرچه باشد خبرش معتبر است بعض اجلاء از رجالیون شیعه وی را مدح کرده اند ابن الغضائری (که موضع گیری قاطع و شدیدش درباره غلات، معروف است) ایشان را توثیق نموده است و کوچکترین اشاره ای بر غالی بودن وی نکرده است و حتی بعض رجالیون اهل تسنن نیز وی را توثیق کرده اند گرچه عده ای دیگر وی را شیعه غالی خوانده اند.. موفق باشید

امیر جان سلام

ممنونم که پاسخ بنده را در مورد دین حضرت رسول اکرم (ص) قبل از نبوت ایشان را دادین

ولی باز سوالی برایم پیش آمد . مگر اصل بر این نیست که باید بر دین پیامبری ماند که آخرین فرسته خداوند است . ؟ یعنی دین حضرت عیسی ( ع)

ممنون میشم پاسخ من رو بدین

حق نگهدارتون

سلام.. فرمایش شما درست است ولی یک قید مهم دارد در واقع به این شکل تصحیح می شود: (همه باید بر شریعت آخرین پیامبری باشند که خداوند برای آنان فرستاده است) و از آنجا که در خصوص حضرت موسی و حضرت عیسی سلام الله علیهما تردید وجود دارد که آیا شریعت آن دو بزرگوار مخصوص بنی اسرائیل بوده یا جهانی و برای همه امتها بوده (و عده ای از محققان به نظر اول و عده ای دیگر به نظر دوم معتقدند) بنابراین نمی توان قاطعانه گفت که آخرین شریعتی که غیر بنی اسرائیل باید از آن پیروی کنند شریعت عیسی(ع) است و ممکن است گفته شود شریعت ابراهیم(ع) برای غیر بنی اسرائیل و شریعت عیسی(ع) برای بنی اسرائیل آخرین شریعت است.. موفق باشید

فرهاد یکشنبه 25 آذر 1386 ساعت 23:07 http://m-shirazi.tk

سلام امیر خان
حالت خوبه؟ پیشایش عید سعید قربان را تبریک میگم... به سایت ۳۱۳ هم سر زدم. دستت درد نکنه.
موفق و موید باشی

سلام جناب فرهاد.. خدا به شما توفیق عنایت کند.. یاعلی

fatemi یکشنبه 25 آذر 1386 ساعت 17:26 http://tehranefaf.blogfa.com

خانه عفاف اینترنتی
tehranefaf.blogfa.com

شکر الله مساعیکم.. یاعلی

آسمان آبی یکشنبه 25 آذر 1386 ساعت 13:10

سلام
ببخشید که سوال من خیلی ابتدایی هست
در کلمات عربی حروفی که زیر آنها الف کوچک هست چطوری خوانده میشوند
خیلی ممنون میشم اگر پاسخ دهید

سلام خدمت شما.. عرض کنم که الف کوچک که معمولاً زیر حرف {ی} قرار می گیرد به صورت {ای} (e) خوانده می شود و برای این است که {ای} با یاء ساکن و متحرک اشتباه نشود مثلاً یاء (رحیم) با یاء (مریم) و یاء (اَیمن) اشتباه نشود (در زیر یاء رحیم این الف کوچک قرار می گیرد) موفق باشید

۱۲۳۴ شنبه 24 آذر 1386 ساعت 15:53

باسلام مجدد

وبلاگی بنام www.razhayenahofteh.blogfa.com مسایلی درمورداثبات وردخداوند متعال نوشته است اگر برایتان مقدور بود
پاسخش رابدهید.

سلام.. ممنون از معرفی لکن فعلاً در مقام پاسخگویی به این قبیل شبهات نیستم کارهای مهمتری هست که باید به آن رسید... کسانی که کافر هستند و صریحاً می گویند کافریم کجا و کسانی که لباس دین بر تن نجس شان می کنند و خود را منادی اسلام و تشیع می خوانند و دیانت مردم را تحت عنوان هدایت، مقهور ضلالت می کنند کجا!؟ ... یاعلی

شاه شنبه 24 آذر 1386 ساعت 14:45

سلام -
1- لطفا به این سوالات جواب بفرمایید که آیا رسول الله و همچنین معصومین گرامی (صلوات الله علیهم اجمعین) در زمان حاضر در این دنیا حضوری فیزیکی (جسمانی) دارند یا خیر ؟ ! اگر حضوری روحانی دارند آیا می توانند گاهی اوقات بشکل جسمانی حضور پیدا کنند ؟ و بطور کلی مگر نه اینست که آنان شاهد (نظاره گر) بر امت خویش هستند در حال حاضر این نظارت از چه مکانی و چگونه صورت می گیرد ؟
2- چه کنیم که حضور آنها (سلام الله علیهم) را در همین زمان و مکان واقعی تر و ملموس تر احساس کنیم و فقط در ذهن خیالباف و زبان حراف خویش آنها را به تصویر نکشیم ؟ ! !

" خیلی ممنون "

سلام.. معصومین ما سلام الله علیهم اجمعین همگی جز یک وجود نازنین {روحی فداه} از دنیا رفته اند و حضور فیزیکی به اون معنا در این دنیا ندارند تمثل آنها به چهره و صورت، محل اشکال است و برفرض امکان نیز هیچ حجتی وجود ندارد که بتوان گفت این چهره ای که الان پدیدار شده و ادعا می کند فلان معصوم است واقعاً منتسب به اوست ای بسا شیطان باشد و برای گمراه کردن آمده باشد شاهد بودن اولیاء معصومین(ع) نسبت به امت خود نیز ملازمه ای با حضورشان ندارد ممکن است قسمتی از آنچه در این دنیا واقع می شود توسط ملائکه برای آن بزرگواران، نشان داده شود و همین کافی است بر شاهد بودن آنها و ایضاً بر درک سیطره شان بر قلبهای مان و اینکه هرکاری می کنیم توجه داشته باشیم گزارش آن به نبی خاتم(ص) و اوصیاء معصوم(ع) داده خواهد شد و شفیعان ما را شاد یا ناراحت خواهد کرد خداوند به همه ما توفیق درک صحیح معارف اهل بیت(ع) و التزام کامل به آن عنایت کند.. موفق باشید

۱۲۳۴ شنبه 24 آذر 1386 ساعت 09:08

سلام
باتشکراز مطالب مفیدتان.لطفااگربرایتان مقدوراست درمورد اثبات وجود امام زمان مطلب بنویسید.

سلام.. در این زمینه کارهای خوبی قبلاً انجام شده و مطالب خوب و مفیدی در کتب و سایتها قابل دسترسی دوستان است.. ممنون و موفق باشید

فوتون شنبه 24 آذر 1386 ساعت 09:03

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
ضمن شادباش ایام مبارک ذی الحجه ، از مطالب بدیع و زیبای شما مجددا تشکر و قدردانی می نمایم.

چندی بود که فرصتی جهت عرض ادب و خواندن مطالب مفید وبتون نداشتم ، امیدوارم که ما رو از دعای خیرتون بی نصیب نفرمایید خصوصا" در راستای رفع گرفتاری ها.

کامنت های دوستان بزرگوارم را مطالعه نمودم ، با وجود مکاتب عرفانی متعدد در سطح وب و جامعه و نیز تعدد مصادر که گاها" بعضی از آنها بسیار معتبر و یا مشهور نیز می باشند ،به نظرم شروع دو موضوع کارشناسی شده در موضوعات زیر ضروری می نماید:

1- در مورد کتب موجود و بعضا" مبتلابه شیعه از اصول کافی گرفته تا مفاتیح و .... البته بصورت مستند و توضیح دار ، مانند آنچه در پاسخ آقای کوچی نوشته اید:

"" منتهی الآمال را مرحوم شیخ عباس قمی به عنوان کتابی {تاریخی} نوشته و نه کتاب {حدیثی} به همین جهت دقت های سندی و رجالی را چندان در آن اعمال نکرده همانطور که مفاتیح الجنان را نیز به جهت {جمع آوری ادعیه} نگاشته و نه پالایش ادعیه و ارائه ادعیه معتبر ""

البته قویا" اگر موضوعی خصوصا" در راستای رسیدگی به این کتب نوشته شود به نظر می رسد پربارتر و مستندتر و طولانی تر باشد ، نه درحد یک اشاره.

2- در مورد شخصیتهای معتبر شیعه از کلینی ها و... و همچنین در مورد عرفا پوشالی شیعه ، و صد البته با سند و مدرک.

شروع نوشتارهایی جداگانه برای هرکتاب یا هر شخصیت هم، در صورت وجود مطلب و سندهای گوناگون قطعا"می تواند بسیار مفید و قابل بهره برداری معنوی باشد.

مطالب بالا پیشنهادی است از طرف برادر کوچکتان که در صورت صلاحدید ،فراهم بودن شرایط و جمع بودن مستندات، بحث پرباری خواهد شد . ان شا الله

مطمئن هستم که نظرات دیگر دوستانم نیز موافق خواهد بود. دوستانی که هم اعتراض ، پیشنهاد و یا نکته نظری در جهت پربارتر شدن بحث و یا نفی آن دارند ، لطفا" در میان بگذارند تا مورد بهره برداری واقع گردد.

درپایان به این نکته تاکید موکد دارم که چون این بحث، بحثی دقیق و حاشیه دار می باشد فلذا به راحتی می تواند منجربه غیبتها ، تهمتها و افتراهای متعدد شود ، فلذا باید نهایت دقت را در ارائه مستندات انجام داد تا هم جواب دندان شکنی بر عرفا پوشالی باشد و هم خدایی نکرده جزو مغضوب علیهم و نیز ضالین نباشیم. ان شا الله

التماس دعا دارم از برادر خوبم.
در فرصت بعدی ایمیلی را جهت عرض ادب و مطرح نمودن برخی موضوعات خصوصی خدمت برادر بزرگوارم تهیه و ارسال خواهم نمود.

وعجل الله تعالی فی فرج مولانا صاحب الزمان.
یاعلی

سلام علیکم برادر گرامی.. مطالب خوبی پیشنهاد کردید که بعضاً مدنظر حقیر بوده و هست لکن موانع و مشغله های مادی و معنوی مانع شده اند از تحقق آن ولی بعض دیگر که حالت نو و بدیع دارد ان شاء الله مدنظر قرار داده و بررسی بیشتری خواهم کرد امید که چنانچه صلاح بر این بود خداوند خودش توفیق عنایت کرده و رفع گرفتاری از بنده بنماید که مجال کار برای خدا بسیار است ولی فرصت کم و توفیق نایاب! محتاج دعا.. یاعلی

مسافر غریب جمعه 23 آذر 1386 ساعت 23:32 http://www.darmasiretalab.blogfa.com

سلام
چرا اینهمه توهین؟ شاگردان رو چهار پا و اطاعتشان رو عر عر کردن و.... نمیدونم به چه مجوزی اینجور راحت نسبت های اینچنینی میدین . خیلی دوست دارم نمونه اینجور رفتارهارو به من نشون بدین که کدوم غیر معصومی اینچنین راحت قضاوت کرده ؟ و اینجور نسبتهارو به کسانی داده که هر کدام بنوعی دنبال حقیقاتن و هر کدام به اندازه وسعشان تو راهی هست و دارن قدم بر میدارند. و...

سلام.. شاگردی که هرچه استاد (غیرمعصوم) بگوید بی چون و چرا اطاعت کند و بر تمام اوامر استاد "چشم" بیاورد چهارپایی بیش نیست این را فقط بنده نمی گویم! حکم عقل است و کلام معصومین(ع) که چنین کسانی در روایات شان به عنوان چهارپا مطرح شده اند http://kahf.blogsky.com/?PostID=11 موفق باشید

سلام و ادب حضور تان امیر جان

انشالله که سلامت و با سعادت باشی و بمانی

میخواستم ازت بپرسم که حضرت رسول اکرم (ص) قبل از نبوت ، پیرو کدام یک از ادیان الهی بودند ؟

ممنون میشم پاسخم را بدی

حق نگهدارت

سلام بر برادر گرامی.. اگر منظور جنابعالی این است که در امور فروعات احکامی، تابع شریعت کدام نبی بوده اند در این مورد اقوالی مطرح است لکن قول اینکه تابع احکام شریعت حضرت ابراهیم(ع) بوده اند ظاهراً اقوی به نظر می رسد.. موفق باشید

رضاعلی جمعه 23 آذر 1386 ساعت 11:50

با سلام خدمت برادر گرامی
به علت برخی مشکلات تا به حال نتوانستم افتتاح سایت جدید را تبریک بگویم.خدا توفیقات شما را زیاد کند ان شاءالله

سلام برادر عزیز.. زنده باشید و مؤید.. یاعلی

مریدنور جمعه 23 آذر 1386 ساعت 06:02 http://moridenur.blogfa.ir

ارادت.بضاعت ما از علم در قیاس وسعت جهالت ما سنجیده میشود.دعای خیرتان نصیب راه بنده ...یا حق

زنده باشید و همیشه جویای علم و عمل.. یاعلی

عکاس جمعه 23 آذر 1386 ساعت 05:13 http://akass9431.persianblog.ir

سلام دوست خوبم خسته نباشید
راستش با یک لینک به مطلبی که تحت عنوان (کوتاهی عمرگل از بی حجابی اوست) به سایت شما متصل شدیم وبهره خودمان را هم از سایت پر محتوایتان بردیم چون قسمت کامنتی در مطلبتون ندیدم نظرمو در مورد پستی که مضمونشو عنوان کردم برایتان خدمتتون عرض کردم
حلول ماه ذالحجه و اعیاد شریف قربان و غدیر را خدمتتون تبریک میگویم
مطالب مفید سایتتون منو قانع کرد که لینکتون کنم با تبادل لینک موافقید؟
منتظر پاسختون میمانم
موفق باشید وامیدوار

سلام.. بسیار عالی.. البته اگر قید می کردید مربوط به اون پست هست متوجه می شدم و پاسخ عرض می کردم خدمت تون.. در هر صورت از لطفتون ممنونم و لینک شما رو هم در لینکدونی وبلاگ قرار دادم.. مؤید باشید.. یاعلی

محمد جواد پنج‌شنبه 22 آذر 1386 ساعت 22:36

با سلام خدمت استاد گرامی که همیشه به من در مسایل دینی کمک کردید و واقعا ممنونم.
همیشه از مطالیب خوبتون استفاده کردم.
دوباره سوالی در ذهن من است که مجبور شادم دوباره مزاحم بشوم.

این سوال من درباره حجاب است که آیا در زمان حضرت حجاب به این شکل بوده و اینکه من شنیدم که نظر عده ای درباره حجاب این است که فقط پوشاندن نقاط برجسته بدن است؟

با تشکر فراوان

سلام بر برادر عزیزمان.. درباره حد حجاب اگر از نظرات شاذّه و فتاوای جدیده افراد بدعتگذار (که در آخرالزمان فراوان اند) بگذریم و به نصوص اصیل دین مراجعه کنیم می بینیم که نه تنها در روایات، در این مورد مطالبی ذکر شده بلکه در خود قرآن نیز این حدود آمده است طبق آیات ۵۹الاحزاب و ۳۱النور و روایات اهل بیت(ع) حد حجاب حداقلی این است که غیر از چهره و دو دست (بدون تبرج و آرایش) سایر اعضای بدن کاملاً پوشیده شود و پوشش هم به نحوی باشد که هم پوست پوشیده شود و هم برجستگی ها و حجم بدن زن مشخص نباشد و در زمان معصومین(ع) نیز حد حجاب متعارف زنان متدین، همین و بلکه بعضاً سخت تر هم بوده است.. ضمن اینکه فتاوای مراجع طراز اول جهان تشیع نیز همین است و در دین شناسی، نظر مرجعیت بر نظرات شخصی افراد متفرقه، مقدم است.. موفق باشید

مکتب وحی چهارشنبه 21 آذر 1386 ساعت 22:31 http://kbb.parsiblog.com

بترس از غیرت الهی...

ممنون از تذکار... امید که همه ما از عقاب الهی بترسیم و بسان آن شاعر کافر نگوییم ما را نه غم دوزخ و نه شوق بهشت است! و بسان آن وب نویس بی شعور نگوییم اگر خدا ما را وارد دوزخ هم کند محبت خدای تعالی ما را کافی است! و ان شاء الله همه یاد بگیریم که کوتاهی در انجام وظیفه شرعیه در تخریب معالم مبدعین و ملحدین، و از آن بدتر، نشر و ترویج بدعت و الحاد و تکریم سردمداران آن، گناه خطرناکی است که راه توبه ای ندارد و به قول اون روایت (چنانچه بند بند بدنت در رکوع و سجده از هم بگسلد توبه ای از تو پذیرفته نیست مگر همه کسانی که به مرام باطل، معتقد کردی و بر آن مرام مردند را زنده کنی و برگردانی به حق) موفق باشید

امید ص چهارشنبه 21 آذر 1386 ساعت 19:04

سلام تازه ادرس جدید تو پیدا کردم خیلی خوشحال شدم .
موفق باشی

سلام.. ان شاء الله پاسخگوی اتلاف وقت شما و دوستان دیگر خواهند بود در محضر عدل الهی.. زنده باشید و همیشه موفق.. یاعلی

شاه چهارشنبه 21 آذر 1386 ساعت 11:12

سلام - بطور مختصر چند سوال دارم که از لطف شما در پاسخگویی به آن تشکر می کنم :

1- در همه ی زمانها و مکانها اگر از یک ریاضیدان سوال شود دو دو تا چندتا میشود با زبانهای مختلف می گویند چهارتا و هیچگونه اختلافی در آن ندارند !
آقا ! بحث سر اینست که علما به این علم رجال در همه ی دنیا عمل می کنند ولی نتیجه گیری یکسان که نیست هیچ گاهی اوقات ضدهم هستند !!!!! حالا شما هی بگو تواتر و .... ! دوست من ! آیا این علم رجال در همین زمان میتواند گفته های یک بزرگی را اثبات کند ؟ زمانهای قدیم پیشکش !! (به مثال علم ریاضی توجه فرمایید و یقین را احساس کنید !! این علم باید بتواند آنگونه اثبات کند) .
2- لطفا بفرمایید وقتی در نماز بعنوان مثال می گوییم الله اکبر به چه چیزی باید اندیشید ؟ یک کلمه اینکه خدا از تصورات ما بالاتر است کافی برای بیان این حرف نیست و اصلا وقتی این کلام را می گوییم باید ساعتها فکر کرد و فکر ! به حدی که نماز خواندن یادمان برود !! تهلیل و ... نیز همینگونه هستند. چه کنیم که اینها را با تمام وجود درک کنیم ؟ آیا کسی که قدرت تمرکز دارد (مانند هیپنوتیز کارها ) بیشتر در این امر موفق اند یا کسی که در شبانه روز به امر رحم و گذشت مبادرت می ورزد تواناتر در این کار است ؟
۳- آیا حدیث خارج کردن تیر از بدن حضرت به هنگام نماز صحت دارد ؟ ( متشکرم )

سلام.. 1.علم ریاضیات از آنجا که مواد آن (عدد و اندازه) کاملا ذهنی است و روی مقادیر مشخص عقلی صحبت می کند اختلاف در آن وجود ندارد اما علومی که موادشان حالت عینی و خارجی دارد بسته به شدت ابهام و عدم دقت آن امور، در آنها اختلاف و ابهام به وجود می آید مثلاً در شاخه مقاومت مصالح از علم مهندسی مکانیک برای تعیین شاخصه های مربوط به تنش یا کرنش اجسام به جای دادن یک اندازه دقیق از یک بازه و شبه طیف استفاده می کنند علوم مبتنی بر تاریخ هم که جای خود دارند و تمامی شاخه های تاریخ (من جمله علم رجال) مبتلی به چنین مشکلاتی هستند لکن هیچ مهندس طراحی به صرف اینکه در مقادیر مربوط به تنش، ابهام وجود دارد خود را از طراحی عقلایی ماشین، کنار می کشد و نمی گوید چون یقین وجود ندارد من کار نمی کنم! با همان گمانه زنی های عقلایی و احتمالات علمی پیش می رود و در طراحی از حجت های عقلایی (و نه لزوماً عقلی) بهره مند می شود هیچ کسی هم نمی گوید من ماشین سوار نمی شوم چون نظام مهندسی آن یقینی نیست و روی احتمالات و حجتها بنا شده است 2.لازم نیست در ذات خدا فکر کنیم که اگر هم بکنیم به جایی نمی رسیم ما وقتی به {الله اکبر} فکر می کنیم از قسمت اول آن فقط یک وجود بی نهایت را می فهمیم که لازم نیست در آن غور کنیم و از قسمت دوم هم می فهمیم که این موجود غیرقابل تصور، از هر حد و وصفی بالاتر است.. همین! لازم نیست وقت زیادی را روی آن بگذاریم و همین مقدار توجه به کلمات، برای حضور قلب و بهره مندی از برکات حضور قلب، کافی است نیازی به هیپنوتیزم و تمرکز و مدیتیشن و امثالهم هم نیست و ضمنا ارتباطی هم با رحم و گذشت و سایر ارزشها ندارد 3.مطلب مذکور گرچه بسیار مشهور است لکن بیش از آنکه مطلبی روایی و حدیثی باشد نقل قولی تاریخی است و تاکنون سند معتبری برای آن یافت نکرده ام.. موفق باشید

خادم الرضا علیه السلام سه‌شنبه 20 آذر 1386 ساعت 11:03 http://ala.mihanblog.com

چون میخوام برم زیارت مولانا رضا ،
دو تا پست با هم زدم : 6 نرم افزار موبایل + معجزه،کرامت
منتظر نظرات دوستان هستم.

نیابت در زیارت و همچنین نیابت در عبادت بزرگ {لعن بر ملحدین و مبدعین} فراموش نشود علی عزیز.. *(انّ الذی فرض علیک القرآن لرادّک الی معاد قل ربّی اعلم من جاء بالهدی و من هو فی ضلال مبین)* یاعلی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 20 آذر 1386 ساعت 02:15

سلام
مبارکه استاد :) (سایت رو می‌گم)
ان شاءالله که موفق باشی، دست ما رو هم بگیری
راستی، ببخشید که انقدر وقت و بی وقت مزاحم شما میشم و با کمال پررویی خرج هم رو دستت می‌ذارم‌
التماس دعا
یا حق

سلام و ممنون.. کاش یک نشانه ای می گذاشتید که معلوم باشه شما کدوم یک از دهها بزرگواری هستید که در محیط غیر نت، بنده مفتخر به خدمتگذاری شون هستم در مسیر احیاء حقایق دین مبین.. در هر صورت، بنده خاک پای همه مؤمنین و دشمن همه ملحدین و مبدعین بوده و به این موضوع افتخار می کنم.. محتاج دعاتون هستم.. یاعلی

امیر دوشنبه 19 آذر 1386 ساعت 18:08

به نام خدا.سلام.موفق باشید.

سلام.. زنده باشید و مؤید به تأییدات الهیه.. یاعلی

جواد یکشنبه 18 آذر 1386 ساعت 23:18 http://www.noqteh.ir

سلام
ممنون از مطالب خوبتان
اگه در مورد بزرگان حدیثی شیعه مخصوصا صاحبان کتب اربعه هم مطالبی بنویسید فکر میکنم خوب باشه. بهتره با مقام والای این عالمان گرانقدر هم آشنا بشیم.

سلام.. ان شاء الله توفیقی پیدا بشه در این خصوص هم بنویسم گرچه بعید می دونم با این همه اولویت های مهمه نوبت این موارد به این زودی ها بشه.. دعا بفرمایید.. یاعلی

عبدالرحمن یکشنبه 18 آذر 1386 ساعت 18:05 http://heart-wrote.blogfa.com

سلام ... خدا با شماست.
-----------------------------
ببخشید که چند وقتی از این وبلاگ شما نتونستم استفاده کنم.
-----------------------------
از کجا بفهمیم که روایات داخل مفاتیح کدام سند معتبر داره کدام ضعیف کدام بی سند است.
در هیچ کجا مفاتیح رو با ذکر سند ندیدم فقط بعضی ها اون رو خلاصه کردن ولی پالایش !!!!؟
----------------------------
یک پاراگراف جدید توی وبلاگم اضافه کردم که وقتی شما میخوندی نبود میشه دوباره نظر خودتون رو بنویسید؟

سلام.. تعیین مقدار استناد و ارزش رجالی روایات (و از جمله روایات مفاتیح) با کارشناس علم رجال است شما به کسانی که در علم رجال در حد درس خارج حوزوی متخصص هستند و آلوده تسامحات جاهلانه نشده اند و ضمناً مورد اعتماد شما می باشند مراجعه کنید و چنانچه مراجعه نکردید آن روایت را نه به طور قطعی به معصوم(ع) نسبت دهید و نه صددرصد انکار کنید (مگر روایاتی که صریحاً با قرآن تعارض داشته باشند مثل بسیاری از هجویات عرفانی) درباره ادعیه هم همین کار رو بکنید یعنی چنانچه سند دعایی را نمی شناسید و مضامین آن دعا حاوی موارد خلاف شرع (مثل عشق و وصال و فنا و...) نبود به عنوان کلیت دعا و به قصد رجاء بخوانید نه به قصد ورود آن دعا از معصوم(ع) به نحو قطعی.. به وبلاگتون سر می زنم درباره اون پاراگراف ان شاء الله .. موفق باشید

احمد یکشنبه 18 آذر 1386 ساعت 07:44 http://pigeonofharam.parsiblog.com

سلام

ممنون از نوشته جدید و این که بالاخره وارد بعضی مصداق ها شدید!

درباره ی مفاتیح هم نکته ای هست: شیخ عباس قمی در مقدمه ی مفاتیح می گه:

«بعضی از اخوان مومنین از این داعی درخواست نمودند که کتاب «مفتاح الجنان» را که متداول شده بین مردم مطالعه نمایم و آنچه از ادعیه آن کتاب که سند دارد ذکر نمایم و آنچه که سندش به نظرم نرسیده ذکر ننمایم و اضافه کنم بر آن بعض ادعیه و زیارات معتبره که در آن کتاب ذکر نشده.»

بنا براین می شه گفت که ایشون مفاتیح رو فقط برای جمع آوری ادعیه نوشته نه پالایش؟

سلام.. همونطور که خودتون نقل کردید ایشان مدعی است که می خواهد ادعیه سند دار را نقل نماید (و نه لزوماً سند معتبر دار) یعنی دعاهایی باشد که قبل آن یک سند (ولو سند منقطع یا متصل اما از روات ضعیف یا مجهول) موجود باشد و ابتر محض نباشد (لااقل در یک کتاب معروف حدیثی نقل شده باشد) اما اینکه لزوماً سند، معتبر هم باشد خیر چنین ادعایی نکرده و بر فرض هم که کرده باشد ادعایش چندان مورد قبول نیست چون ممشای ایشان در رجال، شبیه همان ممشای استادشان (محدث نوری) می باشد که چندان دقیق و موشکافانه نیست و تسامح در آن فراوان دیده می شود.. موفق باشید

فیض یکشنبه 18 آذر 1386 ساعت 06:48

سلام.
آیا گرداندن سر به چپ و راست حین تکبیرات ثلاث در آخر نماز سنت است یا بدعت؟

سلام.. روایت مربوط به این تکبیرات (وسائل الشیعة ج6 ص452) خالی از مناقشه سندی نیست البته می توان آن را رجائاً انجام داد اما درباره نگاه چپ و راست در حین تکبیرات، چیزی در روایت ذکر نشده و به ظن قوی، از ساخته های عوام است.. موفق باشید

کوچی یکشنبه 18 آذر 1386 ساعت 00:36 http://www.kouchi.persianblog.ir/

سلام نظرتان درباره منتهی الامال چیست؟به نظر دوستان کمی تند نرفته؟

سلام... منتهی الآمال را مرحوم شیخ عباس قمی به عنوان کتابی {تاریخی} نوشته و نه کتاب {حدیثی} به همین جهت دقت های سندی و رجالی را چندان در آن اعمال نکرده همانطور که مفاتیح الجنان را نیز به جهت {جمع آوری ادعیه} نگاشته و نه پالایش ادعیه و ارائه ادعیه معتبر فلذا بعضی مطالب این دو کتاب، ضعیف و غیرقابل اعتبار است مضاف بر اینکه در منتهی الآمال ظاهراً بنا بر بال و پر دادن و پروراندن وقایع به اقتضای حالت تقریباً داستانی آن بوده است و نه لزوماً نقل دقیق تاریخی.. موفق باشید

[ بدون نام ] شنبه 17 آذر 1386 ساعت 12:05

منظور شما از کتب بی سر و ته که خدای نکرده کتبی مثل مفاتیح الجنان و وسائل الشیعه و بحار الانوار و اصول و فروع کافی و من لایحضره الفقیه و مکارم الاخلاق و نجم الثاقب و حلیة المتقین و منازل الاخره و ........ که نیست انشاءالله

جالب است که مفاتیح و مکارم و نجم الثاقب رو می گذارید کنار کافی و وسائل! خیر برادر یا خواهر محترم... منظورم امثال مصباح الشریعة است که کمترین اعتبار سندی ندارد ولی عده ای نادان، تمام دین و خدا و پیغمبرشون رو مبتنی کرده اند بر اون... ملاک ما در دین شناسی باید احادیثی باشد که در کتب طراز اول حدیثی مثل کافی و من لایحضره الفقیه و... نقل شده و ضمناً دارای سند معتبر و روات موثق باشد... یاعلی

بسمه

و وای هم بر شما که به چهارپایان توهین میکنید!

انشاءالله بزودی (طی یکسال آینده!) در وبلاگ قطعه صوتی نقل قول پسر علامه طهرانی از ایشون رو میزارم که جمله ای به ایم مضمون میگه که اگر سید هاشم حداد بمن میگفت این لیوان خون رو رو بخور و من شک نمیکردم و میخوردم.

انّا لله و انّا الیه راجعون! حالا اینها شده اند الگوی دینداری و عرفان برای نسل جوان!! ربّ عجّل لولیّک الفرج

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد